هنگامي كه انشتين به غلط كردن افتاد!
زماني كه چاپ عكس ها در يك مملكت تبديل به بحران ميشوند ديگه بايد حساب كرد كه تو اين مملكت واقعاً چه خبره! احتمالاً روزنامه نگار بخت برگشته الان بصورت گوسفندي داره از مرز رد ميشه و خودش رو واسه پناهندگي سياسي آماده ميكنه. البته من چه انتظارات ابلهانه اي از اين دولت دارم! وقتي زهرا كاظمي رو كه اصلاً تبعه اين مملكت نبود و اصلاً يك كانادائي حساب ميشد با اون وضع دلخراش و ناراحت كننده در زندان سرش رو زير آب كردن، خوب اين بيچاره بايد الان به اين فكر باشه. يك بار ديگر بايد به اين عبارات قديمي اما هنوز نا آشناي "حقوق بشر" و "آزادي بيان و انديشه" اشاره كرد، كه هنوز بعد از گذشت 28 سال در ايران بدست نيومدن، در حالي كه جناب آقاي رئيس مجلس حدادعادل تشريف ميبرن در مجامع بين المللي روي منبر و ميگويند كه ما بايد دموكراسي اسلامي به دنيا صادر كنيم. واقعاً مو بر تن انسان سيخ ميشود و شب ها كابوس دموكراسي اونم از نوع بسيار وزينش يعني اسلامي ميبيند. واقعاً تصور يك همچين دنيايي آدم رو به مرز جنون مي كشد. تصور دنيائي كه در آن صداي مردم معترض را ميبرند دهشتناك است. تصور دنيايي كه خبرنگاران، وبلاگ نويسان و... را در زندان مورد شكنجه و تجاوز قرار ميدهند ناخداگاه اشك را در چشمان انسان جاري ميسازد.
نكته جالب ديگر آن مطلب عصر ايران نظرات خوانندگان بود كه بعضي هايش براي بيماران قلبي خوب نيست بخصوص آنهايشان كه تنگي نفس هم دارند. بخصوص كامنت سوم.
نظرات كاربران:
▪ به نظر من که اصلا نمیتونه تصادفی باشه !!! میتونین برین توی سایت های اینترنتی جستجو کنین، ببینن چنین عکسی پیدا میشه یا نه !!! توی جام جم هم مثل خیلی جاهای دیگه مملکت اینقدر عدم نظارت هست که هر کسی بخواد هر کاری میکنه ...
▪ در مجموعه آقای ضرغامی هیچ کاری بی حساب و کتاب نیست . همه چیز آگاهانه اتفاق می افتد.
▪ حرف اين دوستمون درسته ....
ما ظرفيت آزادي رو نداريم ....
اگه يه نفر بالا سره ما باشه و برخورده جدي كنه ديگه كسي جرات نداره حرفي بزنه ...
امثال اينها ظرفيت آزادي رو ندارند
▪ آقا حالا چاپ شده که شده . نمی بینین همه جای دنیا چه انتقادایی به دولت ها میشه. جستجو بفرمایید . سایت ها پر است از کاریکاتور بوش و کلینتون و بلر . به گوشه قبای کسی هم بر نمی خوره.
▪ به نظرم كاملا تصادفيه. من خودم خبرنگارم و خيلي اوقات بايد صفحه ببندم و واسه صفحه عكس پيدا كنم. اونقدر عجله اي كار مي كنيم كه سوتي به جزء اصلي زندگي مون تبديل شده! اميدوارم واسه مسئول صفحه مشكل ايجاد نكنن.
▪ متاسفانه چند نفر از نظر دهندگان بهمان روش چماقداری مسلح شده اند و دم از آزادی میزنند. کی ملت ما یاد میگیرند که همه در بیان عقیده آزادند.
دولت جمهوري اسلامي را ميتوان با كارخانه توليدات فراورده هاي پروتوئيني، ولش كنيد بگذاريد از همان عبارت قديمي استفاده كنم، كارخانه توليدات سوسيس هاي ذبح اسلامي تشبيه كرد كه ميخواهد با سركوب كردن و بزور تيغ، مردم دنيا را مسلمان كرده و به بهشت بفرستد و چندتائي هم محمود نوراني 500 وات به دنيا صادر كند كه گويا كم مصرف هم هست.
نمي دانم چرا همش ياد آلبوم شاهكار پينك فلويد، The Wall مي افتم.
We don't need no education
We dont need no thought control
No dark sarcasm in the classroom
Teachers leave them kids alone
Hey! Teachers! Leave them kids alone!
All in all it's just another brick in the wall.
All in all you're just another brick in the wall.
شايد آن زمان مردم متوجه نميشدند كه گروه پينك فلويد به چه چيزي اشاره ميكند، اما امروز ما ايراني هاي كنج قفس كاملاً با گوشت و پوست و استخوان اين اشعار رو لمس ميكنيم. با تمام وجود آن را حس ميكنيم. اين اشعار مثل خنجري در قلبمان مينشيند، چرا كه باعث تمام اينها فقط خودمانيم. ياد فيلم V for Vendettaمي افتم كه در آن V ميگويد، اگر به دنبال مقصر ميگرديد كافيست نگاهي به آينه بي اندازيد.
بگذريم خيلي غم انگيز شد و حال هواي ملودرامي پيدا كرد، كاش ميشد روي اين متن آهنگ In The Shadow of Life بانوي موسيقي ايران، اعظم علي را نيز بگذارم تا دلي سير اشكي بريزيم.
-So Say We All-
ハルマゲドン

1 comment:
فراخوان وبلاگ نویسان جهت امضا- نه به انتخابات دهم ، نه به جمهوری اسلامی
Post a Comment